يكي از سؤالاتي كه مطرح است اين است كه اگر ماجراي غدير خم واقعيت دارد، چرا مردم مدينه، سخني بر زبان نياوردند؟ اما به نظر مي رسد اين پرسش يكي از چالش هاي جدّي فرا روي شيعه است؛ زيرا شيعه:
الف. با بهره گيري از منابع معتبر خود و اهل سنت، به اثبات اصل ماجراي غدير مي پردازد؛ منابعي كه در آن صدها صحابي و تابعي شناخته شده وجود دارد.(ر.ك: الاميني النجفي، عبدالحسين، الغدير في الكتاب و السنة و الادب، (تهران: دارالكتب الاسلاميه، 1374، چ 6)، ج 1، صص 14-73.)
ب. با دليل هاي متقن و شواهد استوار، واژه ولايت موجود در روايت غدير را به معناي سرپرستي و به دست گرفتن امور جامعه مسلمانان مي داند (نه صرف دوستي).(همان، صص 362 - 370.)
ج. پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله در اين ماجرا بر اساس دستور خداوند، در پي تعيين جانشين بود؛ نه اظهار محبت به علي عليه السلام و نه معرفي نامزد خلافت.(همان، صص 370 - 378.)
با اين همه در گزارش هاي تاريخي - جز چند منبع - از واكنش شديد مردم و ياد آوري ماجراي غدير خم، كمتر سخن به ميان آمده است؛ با آنكه قطعاً بيشتر مردم مدينه در ماجراي غدير حضور داشتند؛ چرا پس از حدود 70 يا 84 روز(ماجراي غدير خم در روز 18 ذي حجه واقع شد و وفات پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله و ماجراي سقيفه در 28 صفر يا 12 ربيع الاول.) از اين ماجرا، آن را فراموش كردند؟